berooz welcome to the veb
شقایق گفت :با خنده نه بیمارم، نه تبدارم
اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی
یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه
ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود ز آنچه زیر لب
می گفت
شنیدم سخت شیدا بود نمی دانم چه بیماری
به جان دلبرش افتاده بود- اما-
طبیبان گفته بودندش
اگر یک شاخه گل آرد
ازآن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را و
بسوزانند
شود مرهم
برای دلبرش آندم
شفا یابد
چنانچه با خودش می گفت بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده که افتاد چشم او ناگه
به روی من
بدون لحظه ای تردید شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جداکرد و
به ره افتاد
و او می رفت و من در دست او بودم
و او هرلحظه سر را
رو به بالاها
تشکر از خدا می کرد
پس از چندی
هوا چون کوره آتش زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت گفت:اما چه باید کرد؟
در این صحرا که آبی نیست
به جانم هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من
برای دلبرم هرگز
دوایی نیست
واز این گل که جایی نیست ؛ خودش هم تشنه بود اما!!
نمی فهمید حالش را چنان می رفت و
من در دست او بودم
وحالا من تمام هست او بودم
دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب، نسیمی در بیابان کو ؟
و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
که ناگه
روی زانوهای خود خم شد دگر از صبر اوکم شد
دلش لبریز ماتم شد کمی اندیشه کرد- آنگه -
مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی
زهم بشکافت
زهم بشکافت
اما ! آه
صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد
زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
و هر چیزی که هرجا بود با غم رو به رو می کرد
نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب، خونش را
به من می داد و بر لب های او فریاد
بمان ای گل
که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی
بمان ای گل
ومن ماندم
نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی
و نام من شقایق شد
گل همیشه عاشق شد....
و خیلی با ارزشی! نه به خاطر خودت به
خاطر این که بدنت به اندازه کافی شامل: سولفور برای کشتن تمام شپش های بدن
یک سگ، کربن برای ساخت 900 مداد، پتاسیم برای آتش زدن یک توپ فوتبال، چربی
برای ساختن 7 قالب صابون، فسفر برای درست کردن سر 2200 کبریت و آب برای پر
کردن 10 تنگ داره. تو اون کله پوکت که چیزی نیست مردم ازش استفاده کنن، حد
اقل بمیر که یه نفعی به کره زمین برسونی.
![]() غضنفر به تاكسی میگه آقا چند میگیری منو برسونی به راه آهن؟ راننده میگه 1000 تومن غضنفر میپرسه واسه چمدونام چند میگیری؟راننده میگه هیچی. غضنفر میگه پس چمدونام رو ببر من هم اومدم. ![]() پنج تا داداش پولاشونو رو هم میذارند تاکسی می خرند بعد از چند وقت ورشکست می شند اگه گفتی چرا ؟ آخه پنج تایی با هم می رفتن مسافرکشی. ![]() معلم کلاس اول از ساسان کوچولو می پرسه ..اگه تو 10 تا شکلات داشته باشی 2 تاشو بدی به سمیرا..3 تاشو بدی به مریم و یه دونه هم بدی به شراره اونوقت چی خواهی داشت؟؟؟ ساسان میگه .خوب معلومه 3 تا دوست دختر جدید ![]() غضنفر با دوست دخترش میرن پارك غضنفر میگه :عزیزم اگه این درخت كاج زبون داشت الان به ما چی میگفت ؟ دختره میگه اگه زبون داشت میگفت احمق من زردآلوام نه كاج ... ![]() مادر : پسرم ، من دارم می رم خرید یه وقت به كبریت دست نزنی ها پسر : نه مامان جون من خودم فندك دارم دو تا خجالتی با هم ازدواج می کنند بچه شون آب می شه ![]() غضنفر میره آزمایشگاه داد میزنه میگه چرا جواب خون شهدا رو نمیدین؟ ![]() سه نفر دیر به قطار میرسن ، دنبالش میدون ، دو تاشون سوار میشن ، سومی نمی رسه ، شروع میکنه به خندیدن . میگن چرا میخندی ؟ میگه : آخه اونا واسه بدرقم اومده بودن غضنفر با ماشینش تو برفا گیر می کنه زنجیر نداشته سینه می زنه! یه روز غضنفر رو به جرم دزدی می برن دادگاه قاضی میگه خجالت بکش این دفعه چهارمته که میای دادگاه. غضنفر به قاضی میگه تو خجالت بکش که هر روز اینجایی ! ![]() تركه سوار تاكسی بوده ... بعد از مدتی یكی پیاده میشه و درو محكم میبنده ... راننده میگه : الاغ بی شعور ... یه كمی جلوتر یه نفر دیگه پیاده میشه و باز در و محكم میبنده و بازم راننده میگه : الاغ بی شعور ... خلاصه نوبت به تركه میرسه و تركه هم با دقت در و آهسته میبنده میبینه راننده داره نگاش میكنه به راننده میگه : چیه ... الاغ باشعور ندیدی یارو اسم بچه اش رو میزاره «اس ام اس» دوستاش میگن: این چه اسمیهبرای بچت گذاشتی؟ میگه: چیه مگه! از پیام که با کلاستره. یارو میره ساندویچی میگه آقا یه همبرگر بدین توش خیارشور نذارین فروشنده میگه آقا خیار شور نداریم میخوای گوجه نذارم!! ![]() به ترکه خبر میدن که بابا شدی میگه به زنم نگید میخوام غافلگیرش کنم ![]() ترکه با خدا قهر می کنه، صبح که از خونش میاد بیرون میگه: به امید بعضی ها! ![]()
-اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمیگذارند از قبیل آهو ،غزال ، پروانه ، شاپرک و موارد دیگر که اینجا جاش نیست ![]() 2-در عروسی میتونید لباسی رو که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید 3-میتونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه 4-از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمیکنید 5-مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است 6- مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه 7-در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید 8-هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید! 9-لازم نیست از 18 سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما میآد 10- فقط شما میتونید برید استادیوم 11- خودتون پنچری ماشینتونو میگیرید 12-لازم نیست با قرار دادن انواع جکهای هیدرولیک و غیر هیدرولیک در پاشنه کفش قدتون رو افزایش بدید 13- میتونید تمام روز بادوستانتون برید کوه و وقتی برمیگردید خونه برای خانمتون تعریف کنید که چه روز پرکاری داشتید 14- موقع خواستگاری به هیچ وجه نگران بر هم خوردن تعادل سینی چای نیستید 15- از دیدن کله پاچه دچار تشنج نمیشید 16- هیچ کس از اینکه دست پخت افتضاحی دارید به شما ایراد نمیگیره 17- فقط شمایید که لذت تماشا کردن فوتبال یوونتوس- بارسلونا را با گزارش عادل فردوسی پور درک میکنید 18- فقط شمایید که میتونید لذت تکچرخ زدن با CG رو تجربه کنید 19- میتونید با خط ریشتون بیش از 12000 اثر هنری خلق کنید 20- به طلا و جواهرات دیگران در حالی که دارید از حسادت منفجر میشید نگاه نمیکنید 21- تو عروسی ها لازم نیست چند تن زنجیر از خودتون آویزون کنید که تازه دیگران ازتون بپرسند بدلییییییه ؟ 22- سر سفره عقد لازم نیست برید گل بچینید و گلاب بیارید و نون بگیرید و اینا... 23- در حالی که خواهرتون باید بمونه خونه و آشپزی یاد بگیره شما میرید بیرون و گل کوچیک بازی میکنید 24- لازم نیست آدرس تمام مزون ها، پاساژها ،بوتیک ها و مراکز لاغری شهرتون رو حفظ باشید 25- اگه تو خیابون تویوتا کمری جلوی پاتون نگه نداشت به راحتی سوار یه پیکان میشید 26- لازم نیست همیشه جای جورابهای همسرتون رو حفظ باشید 27- فقط شما میتونید سه ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسیر کنید 28- لازم نیست روزی چهار بار مثل آمپول ب کمپلکس سریالهای بی سر و ته وطنی رو تماشا کنید 29- لازم نیست سالی یه بار زاویه دماغتون رو نسبت به افق تغییر بدید 30- میتونید حتی تا محل کارتون رو هم با دوچرخه طی کنید و کسی اونجوری به شما نگاه نکنه 31- میتونید راحت رو صندلی های جلوی اتوبوس بشینید و در عقب دود نخورید(البته این اتوبوس های BRTاین قضیه رو خرابش کرد) 32- میتونید با شلوارک و رکابی راحت تا سر کوچه برید 33- خیالتون راحته که هرگز یک خواهر شوهر (و ایضا جاری) که مدام رو اعصابتون رزم آیش برقرار کنه ندارید 34- لباسهاتون ظرف 48 ساعت دلتون رو نمیزنه 35- در زیر گرمای نابود کننده تابستون خیلی راحت با یه آستین کوتاه میایید بیرون 36- نیازی ندارید هر روز که از خواب پا میشید تا ساعت 6 بعدازظهر رو جلوی آیینه با خودتون ور برید 37-
نیازی نیست سه چهارم عمرتون رو توی کلاسهای آشپزی ،خیاطی، گلدوزی، آموزش
فال شیرموز و تقویت اعتماد به نفس در 3/0 ثانیه بگذرانید 38- نیازی نیست داخل کیفتون به تعداد رنگهای یک LCD لنز چشم داشته باشید(رنگهای LCD معمولا بالای 16 میلیون میباشد) 39- اگه به انواع فنون حرکات موزون آشنا نبودید هیچ اشکالی نداره 40- فقط شما میفهمید که یک 206 اسپرت خفن چقدر زیباست 41- بدون اینکه کسی بهتون چیزی بگه میتونید ساعتها پلی استیشن بازی کنید 42- با دیدن سوسک و موش و امثالهم اجدادتون از گور در نمیایند و جلوتون رژه نمیروند 43- فرق CD رو با بشقاب میوه خوری متوجه میشید 44- با یک سرماخوردگی سه ماه در CCU بیمارستان بستری نخواهید شد 45- میتونید یه جوک بامزه تعریف کنید بدون اینکه خودتون قبل از همه دو ساعت تمام بهش بخندید 46- روی در هیچ مغازه ای ننوشته اند که از پذیرفتن آقایانی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند معذوریم(بس که محجوب هستند آخه) 47- داشتن ریش پروفسوری از ویژگی های بسیار ممتاز است که مخصوص شما آقایان میباشد 48- فقط شما میتونید کت و شلوار بپوشید و کروات بزنید و کلی خوشتیپ بشید 49- بیش از 60 درصد رشته های مهندسی رو شما به خودتون اختصاص دادید(دیگه از این با کلاس تر؟) 50- و در نهایت اینکه میتونید تو خیابون از هر کس که دلتون خواست بپرسید ساعت چنده؟! (این یکی دیگه ته ویژگی بود) ظاهر
شما نقش مهمي در تاثير بر روي ديگران از جمله همکاران و رئيستان دارد.در
اينجا نکاتي را براي شما ذکر مي کنيم که با کمک آنها مي توانيد در محيط کار
و اجتماع، خود را شيک و متمايز از سايرين نشان بدهيد. در دنياي متحد و يک شکل امروز که بيشتر افراد شبيه به هم لباس مي پوشند، اگر مي خواهيد در دنياي حرفه اي رقابتي امروز پيشرفت کنيد و از ديگران متمايز باشيد، يکي از روش ها توجه به ظاهر و لباس است. ظاهر شما نقش مهمي در تاثير بر روي ديگران از جمله همکاران و رئيستان دارد.در اينجا نکاتي را براي شما ذکر مي کنيم که با کمک آنها مي توانيد در محيط کار و اجتماع، خود را شيک و متمايز از سايرين نشان بدهيد. کت شلوار کت شلوار اصلي ترين بخش لباس رسمي است. يک کت شلوار شيک ظاهري کامل، سنتي و رسمي را در ذهن تداعي مي کند. اما سنتي بودن نبايد به معني ملال آور و يکنواخت باشد. انتخاب پارچه با طرح ظريف يا راه هاي باريک، کت شلوار را جذابتر مي کند و در درياي کت شلوارهاي سرمه اي، زغال سنگي و مشکي تکرنگ و ساده، متمايز و برجسته مي شود. شما مي توانيد از برندهاي معروف و معتبر استفاده کنيد. راه ديگر تهيه کت شلوار سفارشي است که به شما اجازه مي دهد تا پارچه و مدل کت را خودتان انتخاب کنيد. دکمه سرآستين دکمه هاي سرآستين، جواهرات و دکمه هاي تزئيني هستند که براي تزئين و بستن دو بخش سر آستين پيراهن استفاده مي شود. دگمه سرآستين يک وسيله جانبي خيلي کوچک است که بيشتر در مواقع رسمي استفاده مي شود و تاثير زيادي در ظاهر کت يا پيراهن مردانه دارد. مي توانيد با استفاده از دکمه سرآستين، در محيط کار خود به عنوان فردي رسمي و کلاسيک ظاهر شويد.اين روزها بيشتر افراد از دکمه سرآستين فولاد ضد زنگ استفاده مي کنند، بنابراين اگر مي خواهيد بين ساير افراد برجسته و مشخص باشيد، دکمه سرآستين طلايي انتخاب کنيد که مدلي ظريف و زيبا است. يک راه ديگر براي اينکه متمايز و شيک باشيد، انتخاب دکمه سرآستين با سنگ قيمتي و اصل مثل عقيق يا زمرد است. دکمه سرآستين هاي دست ساز هم نمونه خوبي است، اما بسيار گرانقيمت است. ساعت ساعت يکي از مهمترين وسايل جانبي است که هر مردي بايد داشته باشد؛ اولين چيزي که در يک ساعت مردانه بايد جستجو کرد، يک صفحه بزرگ است. يکي از مزاياي صفحه بزرگ اين است که مدل عقربه هاي ساعت به خوبي ديده مي شود و مي توان سبک و مد را به عقربه هاي استاندارد ساعت افزود. سعي کنيد ساعت هاي شيک و زيبا از برندهاي معروف خريداري کنيد. کفش کفش مشکي چرمي رسمي ترين مدل کفش است. اما مي توانيد گاهي اوقات به جاي آن از کفش قهوه اي يا قرمز خيلي تيره استفاده کنيد. همچنين مي توانيد مدل کفش خود را تغيير بدهيد و کفش دلخواه خود را از بين کفش هاي بدون بند رويه پهن (Loafers)، کفش هاي پنجه گرد يا کفش هاي نوک تيز انتخاب کنيد.کفش فقط يک وسيله کاربردي نيست، بلکه يک وسيله جانبي مهم در لباس محسوب مي شود. به عنوان مثال اگر کت شلوار روشن پوشيده ايد، مي توانيد کفش قهوه اي مايل به زرد را با آن ست کنيد يا با کت شلوار تيره رنگ، کفش پوست شيک و زيبايي را بپوشيد. يادتان باشد اگر قصد داريد خاص و متفاوت باشيد، نبايد در خريد کفش صرفه جويي و خسيسي به خرج بدهيد. اگر در طول روز زماني طولاني سرپا هستيد و کفش به پا داريد، بهتر است کفشي راحت و با کيفيتي خوب انتخاب کنيد. مو تنوع مدل مو هميشه زياد است. در دنياي متحد الشکل و تجاري، مدل مو (که شامل موي صورت هم مي شود) مي تواند به عنوان علامت تجاري و مشخصه شما محسوب بشود. در راستاي هدف متفاوت بودن، بايد مدل موي متفاوت تري انتخاب کنيد، اما مدلي که انتخاب مي کنيد بايد رسمي باشد. مواظب باشيد طوري به نظر نرسد که براي آرايش موي خود تلاش زيادي انجام داده ايد. عطر و ادکلن ادکلن هم يکي از موارد مهم در ظاهر شما است. هنگامي که در يک قرار تجاري و رسمي براي اولين بار با افراد ملاقات مي کنيد، داشتن بو و رايحه خاص و منحصر به فرد مي تواند تاثير اوليه بسيار خوبي بر روي ديگران بگذارد. پس انتخاب ادکلني خوش بو و با رايحه اي خاص اهميت زيادي دارد. وسيله نوشتن حتي اگر شما بيشتر وقت خود را با کامپيوتر صرف مي کنيد، بازهم به يک قلم خوب براي امضا و کارهاي ضروري مثل نوشتن فوري يک يادداشت يا مطلبي در يک جلسه رسمي نياز داريد. يک قلم کلاسيک و درجه يک ارزان قيمت نيست، اما ارزش خرج کردن را دارد. يک روان نويس يا خودنويس عالي و شيک که از بيرون کت يا کيف شما ديده مي شود، وسيله اي کاربردي و بسيار شيک و جالب است. کيف وقتي که شما با خودتان کيف حمل مي کنيد تقريبا به اين معني است که اطلاعات کاري خود را به همراه داريد و در عين حال بايد توجه داشته باشيد که هنگام استفاده از کيف دستي، شيک و مناسب به نظر برسيد. سه نوع اصلي کيف دستي وجود دارد که مي توانيد انتخاب کنيد: کيف چرمي بزرگ و نازک، کيف اسناد کلاسيک، يک کيف بنددار که روي شانه آويزان مي شود.از آنجايي که شما احتمالا قصد داريد که کيف را هرروز هفته استفاده کنيد و دوست داريد آن را باهر لباسي که مي پوشيد ست کنيد، بهترين رنگ مشکي يا قهوه اي خيلي تيره است. اگر مي خواهيد کيف دومي داشته باشيد که در مواقع رسمي تر و مهمتر از آن استفاده کنيد و برجسته تر و شيک تر به نظر برسيد، يک کيف چرمي قهوه اي انتخاب کنيد تا جلوه خاصي به ظاهر شما ببخشد. دوستون دارم یه خولده قده یه سوکس مرده سرتون کلاه گذاشتم سوکسه هنوز نمرده!!!!!!!!!!
-اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمیگذارند از قبیل آهو ،غزال ، پروانه ، شاپرک و موارد دیگر که اینجا جاش نیست 2-در عروسی میتونید لباسی رو که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید 3-میتونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه 4-از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمیکنید 5-مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است 6- مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه 7-در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید 8-هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید! 9-لازم نیست از 18 سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما میآد 10- فقط شما میتونید برید استادیوم 11- خودتون پنچری ماشینتونو میگیرید 12-لازم نیست با قرار دادن انواع جکهای هیدرولیک و غیر هیدرولیک در پاشنه کفش قدتون رو افزایش بدید 13- میتونید تمام روز بادوستانتون برید کوه و وقتی برمیگردید خونه برای خانمتون تعریف کنید که چه روز پرکاری داشتید 14- موقع خواستگاری به هیچ وجه نگران بر هم خوردن تعادل سینی چای نیستید 15- از دیدن کله پاچه دچار تشنج نمیشید 16- هیچ کس از اینکه دست پخت افتضاحی دارید به شما ایراد نمیگیره 17- فقط شمایید که لذت تماشا کردن فوتبال یوونتوس- بارسلونا را با گزارش عادل فردوسی پور درک میکنید 18- فقط شمایید که میتونید لذت تکچرخ زدن با CG رو تجربه کنید 19- میتونید با خط ریشتون بیش از 12000 اثر هنری خلق کنید 20- به طلا و جواهرات دیگران در حالی که دارید از حسادت منفجر میشید نگاه نمیکنید 21- تو عروسی ها لازم نیست چند تن زنجیر از خودتون آویزون کنید که تازه دیگران ازتون بپرسند بدلییییییه ؟ 22- سر سفره عقد لازم نیست برید گل بچینید و گلاب بیارید و نون بگیرید و اینا... 23- در حالی که خواهرتون باید بمونه خونه و آشپزی یاد بگیره شما میرید بیرون و گل کوچیک بازی میکنید 24- لازم نیست آدرس تمام مزون ها، پاساژها ،بوتیک ها و مراکز لاغری شهرتون رو حفظ باشید 25- اگه تو خیابون تویوتا کمری جلوی پاتون نگه نداشت به راحتی سوار یه پیکان میشید 26- لازم نیست همیشه جای جورابهای همسرتون رو حفظ باشید 27- فقط شما میتونید سه ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسیر کنید 28- لازم نیست روزی چهار بار مثل آمپول ب کمپلکس سریالهای بی سر و ته وطنی رو تماشا کنید 29- لازم نیست سالی یه بار زاویه دماغتون رو نسبت به افق تغییر بدید 30- میتونید حتی تا محل کارتون رو هم با دوچرخه طی کنید و کسی اونجوری به شما نگاه نکنه 31- میتونید راحت رو صندلی های جلوی اتوبوس بشینید و در عقب دود نخورید(البته این اتوبوس های BRTاین قضیه رو خرابش کرد) 32- میتونید با شلوارک و رکابی راحت تا سر کوچه برید 33- خیالتون راحته که هرگز یک خواهر شوهر (و ایضا جاری) که مدام رو اعصابتون رزم آیش برقرار کنه ندارید 34- لباسهاتون ظرف 48 ساعت دلتون رو نمیزنه 35- در زیر گرمای نابود کننده تابستون خیلی راحت با یه آستین کوتاه میایید بیرون 36- نیازی ندارید هر روز که از خواب پا میشید تا ساعت 6 بعدازظهر رو جلوی آیینه با خودتون ور برید 37- نیازی نیست سه چهارم عمرتون رو توی کلاسهای آشپزی ،خیاطی، گلدوزی، آموزش فال شیرموز و تقویت اعتماد به نفس در 3/0 ثانیه بگذرانید 38- نیازی نیست داخل کیفتون به تعداد رنگهای یک LCD لنز چشم داشته باشید(رنگهای LCD معمولا بالای 16 میلیون میباشد) 39- اگه به انواع فنون حرکات موزون آشنا نبودید هیچ اشکالی نداره 40- فقط شما میفهمید که یک 206 اسپرت خفن چقدر زیباست 41- بدون اینکه کسی بهتون چیزی بگه میتونید ساعتها پلی استیشن بازی کنید 42- با دیدن سوسک و موش و امثالهم اجدادتون از گور در نمیایند و جلوتون رژه نمیروند 43- فرق CD رو با بشقاب میوه خوری متوجه میشید 44- با یک سرماخوردگی سه ماه در CCU بیمارستان بستری نخواهید شد 45- میتونید یه جوک بامزه تعریف کنید بدون اینکه خودتون قبل از همه دو ساعت تمام بهش بخندید 46- روی در هیچ مغازه ای ننوشته اند که از پذیرفتن آقایانی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند معذوریم(بس که محجوب هستند آخه) 47- داشتن ریش پروفسوری از ویژگی های بسیار ممتاز است که مخصوص شما آقایان میباشد 48- فقط شما میتونید کت و شلوار بپوشید و کروات بزنید و کلی خوشتیپ بشید 49- بیش از 60 درصد رشته های مهندسی رو شما به خودتون اختصاص دادید(دیگه از این با کلاس تر؟) 50- و در نهایت اینکه میتونید تو خیابون از هر کس که دلتون خواست بپرسید ساعت چنده؟! (این یکی دیگه ته ویژگی بود)
به تازگی برخی از خبرگزاری ها توانسته اند نسخه آزمایشی بازی Assassin’s Creed: Revelations را بازی کنند و نگاهی به دوستان، دشمنان و شخصیت های بخش تک نفره این بازی بیندازند. سری بازی های Assassin’s Creed جزو آن دسته از بازی هایی هستند که از داستان و شخصیت پردازی عمیقی برخوردارند. Revelations هم از این قاعده مستثنی نیست و حتی در برخی موارد از نسخه های قبلی بهتر شده است. در این بازی اتزیو (Ezio) در قسطنطنیه، ماجرای تازه ای را شروع می کند و در این ماجرا شخصیت های جدیدی به نمایش درمی آیند که خیلی از آن ها واقعی بوده اند. در این مقاله، ما اطلاعاتی از این افراد را جمع آوری کردیم تا شما با شخصیت های جدید بازی بیشتر آشنا شوید. اتزیو آدیتوره دا فیرنزه (Ezio Auditore da Firenze) شخصیت اصلی در بازی Assassin’s Creed II ،Brotherhood و Revelations است و همه کسانی که نسخه های قبلی را بازی کرده باشند، با سرگذشت او به خوبی آشنا هستند.
در ابتدا او قصد داشت انتقام قتل خانواده اش را بگیرد. بعد از مدتی عمویش ماریو (Mario) او را به شهر بورجیا (Borgias) می برد و از آن روز به بعد کارهای اتزیو او را مسئول خیلی از اتفاقات ناگوار می کند. در Revelations می بینیم که اتزیو برای اولین بار، به فکر زندگی اش می افتد و سوال های زیادی برای نقشی که او در زندگی داشته، برایش به وجود می آیند. راهی که او در آن قدم گذاشته، او را به یک قاتل تبدیل کرده بود و باعث شده بود که از خیلی از زیبایی های زندگی، مانند تشکیل خانواده محروم باشد. در سال 1511 که بازی Revelations از آن تاریخ شروع می شود، اتزیو رئیس گروه Assassin’s ها هست. او به اجداش نگاه می کند و جواب بسیاری از سوالاتش را در فردی به نام الطیر (Altair) پیدا می کند.
ا
لطیر بن الاحد (Altair ibn la Ahad) شخصیت اصلی نسخه اول سری بازی های Assassin’s Creed بود که هنوز اطلاعات زیادی از آن منتشر نشده و هنوز بسیار مرموز است. در حالیکه نسخه PSP این سری از بازی ها اطلاعات زیادی را درباره الطیر داد، اما هنوز خیلی چیزها درباره زندگی او نامشخص هستند. حتی در Codexهای بازی Assassin’s Creed II می شد اطلاعاتی از این شخصیت بدست آورد، اما باز هم کامل نبودند. در بازی Revelations اطلاعات جدیدی از این شخصیت بدست خواهد آمد. برای اولین بار، دزموند (Desmond) کسی نیست که زندگی الطیر را می بیند و بجای او قرار می گیرد. اینبار اتزیو خودش را جای الطیر احساس می کند و خطرات او را تجربه می کند.
اتزیو در این بازی به وسیله الطیر می تواند اطلاعات گذشته مظنونش را هم ببیند. Ubisoft قول داده که در این بازی تصویر واقعی الطیر به نمایش دربیاید. سه قهرمان اصلی بازی دزموند، اتزیو و الطیر هستند و در Revelations شما در سه جهت مختلف کنترل این شخصیت ها را بدست می گیرید. در کنار این شخصیت ها، شما با چهره ها و شخصیت های جدیدی هم مواجه خواهید شد که نقش زیادی در ماجراهای اتزیو دارند. مانوئل پالائولوگوس (Manuel Palaeologos) یکی از امپراطورهای بیزانتین (Byzantine) بوده که علیه حکومت عثمانی قیام کرد. در دنیای Assassin’s Creed این شخصیت عضو امپراطوری بیزانتین است و در شهر قسطنطنیه قرار دارد و همچنین ارتباط مرموزی با گروه Templarها دارد. Ubisoft اعلام کرده که بخشی از بازی فهمیدن این موضوع است که آیا او واقعاً به امپراطوری بیزانین وفادار است یا دستورات گروه Templarها را اجرا می کند.
اکثر شخصیت هایی که در سری بازی های Assassin’s Creed وجود دارند، ریشه ای تاریخی دارند. اما سوفیا سورتو (Sofia Sorto) از معدود شخصیت هایی است که کلاً برای این بازی ساخته شده است. طرح های اولیه این شخصیت در نقاشی فردی به نام آلبرت دورر (Albert Durer) کشیده شده بود. در آن طرح، این شخصیت یک دختر جوان ویتنامی بود. در این بازی سورتو نقش عشق اتزیو را ایفا می کند. همانند اتزیو، سوفیا نیز از ایتالیا به قسطنطنیه آمده است. او از ونیز به این شهر آمده تا هم به مردم آنجا کمک کند و هم درباره آن ها اطلاعات بدست بیاورد. در بازی نحوه برخورد این دو شخصیت با یکدیگر به نمایش درمی آید و اطلاعات بیشتری از سوفیا بدست می آورید. خیلی از کسانی که با تاریخ آشنایی داشته باشند، می دانند که پرنس سلیمان (Prince Suleiman) نقش تأثیرگذاری در تایخ داشته است. او کسی بود که امپراطوری عثمانی را به قدرت رساند. در Assassin’s Creed: Revelations بازیکنان سلیمان را در سن 17 سالگی (9 سال قبل از اینکه او به قدرت برسد) مشاهده خواهند کرد. سلیمان از همان ابتدا فردی بسیار سیاستمدار بوده است.
خانواده او در جنگ هستند و پدر بزرگ او هم اکنون سلطان است و قرار است بعد از او پسر بزرگترش احمد (Ahmet) حاکم شود. پدر سلیمان، برادر جوان تر است و تفاوت های زیادی با برادر بزرگ تر دارد. بازی از جایی شروع می شود که باید برای حل مشکل این دو برادر راه چاره ای بدست بیاورید. در بازی سلیمان به دیدن اتزیو می آید و از قدرت رهبری او استفاده می کند. سلیمان از اتزیو چیزهای زیادی یاد می گیرد. زمانی که اتزیو به رهبر گروه Assassinها تبدیل می شود، همکارانی در نقاط مختلف دنیا پیدا می کند که یکی از آن ها یوسف تزیم (Yusuf Tazim) رئیس گروه Assassinها در قسطنطنیه است. از آنجایی که درجه اتزیو از او بالاتر است، این دو نفر ارتباط نزدیک و دوستانه ای با هم پیدا می کنند. یوسف Hook Bladeهایی که در بازی برای اتزیو طراحی شده را برای اولین بار به او می دهد. سلاح منحصر به فردی که روی سیستم مبارزه های اتزیو در محیط بازی تأثیرگذار است. داستان در قسمت چندنفره از اهمیت بیشتری نسبت به نسخه قبل برخوردار است. قابلیت های بعضی از شخصیت های بازی در قسمت چندنفره باز می شوند که می توانید از آن ها در قسمت تک نفره استفاده کنید
صفحه قبل 1 صفحه بعد درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |